امنیت غذایی و ناامنی آبی
رسول محسن زاده
یکی از عمده ترین سیاستها و راهبردهای اتخاذ شده در دوران پس از انقلاب اسلامی، سیاست امنیت غذایی است که در برنامه های توسعه به کرات بدان پرداخته شده است. تعریف از امنیت غذایی در ایران همواره، یک تعریف دمدستی و مبتنی بر تولید صرف است، در حالی که اساساً این مفهوم، با توسعه پایدار گره خورده است. در گزارش سازمان فائو بر مبنای دادههای تاریخی چنین آمده که بسیاری از پروژههای توسعه آبی از طریق ایجاد امنیت غذایی و جلوگیری از سیل و خشک سالی نقش مهمی را در در کاهش فقر بازی میکند و همچنین در افزایش اشتغال نیز کاملاً تاثیرگذار است. در بسیاری از موارد، آبیاری کشاورزی نقش مهمی در توسعه اقتصاد روستایی بازی میکند و باعث رشد اقتصادی و کاهش فقر میشود. (فائو، 2007: 11) اما در بسیاری از موارد خصوصاً در کشورهای درحال توسعه و غیردموکرات، امنیت غذایی نقطه مقابل امنیت آبی است. این کشورها سیاست خود را مبتنی بر تولید حداکثری به منظور صادرات و خودکفایی قرار میدهند. از این جهت با تعریف مسئلههای غذایی در قالبی سیاسی، زمینه را در نابودی منابع آبی قرار میدهند. تا دستاوردهای خود را در زمینه تولید و صادرات در معرض نمایش قرار دهند. همین امر موجب گردیده، که مصرف آب در بخش کشاورزی چنین کشورهایی بسیار بالاتر از کشورهای توسعهیافته باشد. بویسون و دی چازئونز نشان میدهند که در حال حاضر صرفاً آبیاری زمین 70 درصد آب مصرفی را جذب میکند و این مقدار با افزایش جمعیت نیز بالا میرود. مصارف صنعتی و خانگی 30 درصد مصرف را دارند که در سالهای پیش رو این مقدار نیز رشد میکند، در حالی که تولید انرژی، کشتیرانی، مصارف صنعتی سایر تقاضاها برای ذخیرهی آبی را تشکیل میدهند. (بویسون و دی چازئونز، 2013: 56) مقدار مصرف آب کشاورزی در کشور ما برای نمونه 20 تا 25 درصد فراتر از کشورهای توسعه یافته است. اما مراد از امنیت آبی و امنیت غذایی چیست؟ امنیت آب به طور کلی عبارت است از دسترسی مطمئن به آب از حیث کمی و کیفی، در حدی که سلامت و معیشت پایدار را برای مصرف کنندگان اعم از انسان و غیرانسان تأمین کند. این تعریف، وجه زمانی مصرف آب را بسیار پررنگ میکند و نمیتوان با وجود نابودی منابع در آینده نزدیک، از امنیت آب سخن گفت، فشار مضاعف به عوامل زیست محیطی و منابع آبی و خاکی در استراتژی خودکفایی غذایی گرچه در کوتاهمدت، موجب، رفع نیازهای جامعه از طریق برداشت حداکثری میگردد اما در بلندمدت، با ته کشیدن منابع آبی، مسبب ناامنی غذایی میشود. مفهوم امنیت آب مانند بسیاری مفاهیم دیگر در حوزهی مدیریت آب مفهومی دیرپا به حساب نمیآید و در دهه 1990 تعریف و توسعهیافته است. این مفهوم توسط سازمانهای بینالملی مانند سازمان مشارکت جهانی آب(GWP) و انجمن اقتصاد جهانی(WEF) در طول زمان ارتقا یافته است. به علاوه موسسههای دیگر همانند یونسکو و انجمن آبی آسیا-اقیانوسیه(APWF)، نیز به اهمیت امنیت آبی پرداختهاند. انجمن اقتصاد جهانی(2009) امنیت آب را به عنوان خطری جهانی در اولویت قرار داده و معتقد است که امنیت آبی پلی است که شبکه غذا، انرژی، رشد اقتصادی و چالشهای امنیت انسانی را که جهان در دهه بعد با آن رو به رو است، به هم مرتبط میسازد. (WEF, 2009) امنیت آبی زمانی محقق میشود که نیازهای اساسی انسان، تامین غذای مورد نیاز، حفاظت از اکوسیستم، تخصیص منابع آبهای مشترک، مدیریت مخاطرات، ارزشگذاری منابع آب و مدیریت عاقلانه منابع آب را در برگرفته باشد. (لو و دیگران، 2016) گری و سادوف دسترسی به آبی که به لحاظ بهداشتی بودن، معیشتی، اکوسیستم و تولیدات کشاورزی دارای کمیت و کیفیتی مطلوب باشد و اثر مخاطرات آبی در ارتباط با مردم، محیطزیست و اقتصاد نیز مدیریت شود را امنیت آبی عنوان میکنند. (گری و سادوف، 2007) در تعریفی دیگر از سازمان ملل، امنیت آبی به معنای ظرفیتهای جامعه در دسترسی پایدار به مقدار آب مورد نیاز و کافی با سطح کیفیت مطلوب برای تداوم امر معاش، رفاه و توسعه اقتصادی-اجتماعی با حصول اطمینان از توانایی مقابله با مخاطرات آبی و نیز حفاظت از زیست بومها در شرایطی که صلح و ثبات سیاسی برقرار شود. ( UN-water: 2013) این مفهوم از جهات بسیاری با مفهوم توسعه پایدار گره خورده است. از این رو زمانی که درباره امنیت آبی صحبت میکنیم منظور وضعیتی است که در آن به صورت مستمر و پایدار، آسیبی به محیطزیست و منابع غیرقابل تجدید آب وارد نشده و امرار معاش و در نتیجه بافت اجتماعی-اقتصادی و توسعه اقتصادی نیز از آسیب مصون بمانند.
زمانی که درباره امنیت آب حرف میزنیم ابعاد اقتصادی/اجتماعی، منابع آب، آب مورد نیاز محیطزیست و اکوسیستمهای آبی در مقیاسهای مختلف ملی، استانی، شهری و حوضه آبریز در یک بازه زمانی مشخص میتوانند مورد بررسی قرار بگیرند. در مجموع میتوان امنیت آب را در ابعاد زیر خلاصه نمود:
1-موجود بودن آب سالم و کافی
2- تامین نیازهای اساسی انسان
3- پایداری محیط زیست
4- دسترسی عادلانه به آب
5- ثبات سیاسی و توسعه اقتصادی و اجتماعی
6- حفظ و پایداری محیط زیست
چارچوب امنیت آب در طول زمانهای مختلف و در شرایط متفاوت امری ثابت نیست. به گفته کوک و بیکر این چارچوب با گذر زمان وسیعتر شده و شاخصهای متنوع و پیچیدهتری را در بر گرفته است. در ابتدا، تمرکز اصلی بر کمیت آب در دسترس بود اما به مرور مسئله کیفیت آب، سلامت آن، حفظ منابع اکولوژیک و توسعه پایدار نیز مد نظر گرفته شد. ( کوک و بیکر، 2012) پایداری امنیت آب امروزه در گروه شش حوزه امنیت منابع آب، امنیت غذایی، امنیت انرژی، امنیت اقلیم، امنیت انسان و جامعه-امنیت ملی و کلیتی است که تمامی این موارد را در ارتباطی تو در تو قرار میدهد. اما امنیت غذایی چیست؟ امنیت غذایی عبارت است از توانمندی یک کشور در فراهم آوردن مواد غذایی سالم و کافی برای جامعه به گونهایی که همه افراد آن جامعه بتوانند به راحتی به غذا دسترسی داشته باشند.( چاپاگین و همکاران، 2006) این هدف با تلاش برای خودکفایی غذایی از طریق تولید کلیه مواد غذایی از منابع داخلی، یا با ترکیب تولیدات داخلی و واردات مواد غذایی قابل اجرا میباشد، از این جهت محل و نوع تامین مواد غذایی مورد نیاز فاقد موضوعیت است، بلکه تامین مستمر و عدالت در توزیع در این تعریف دارای اهمیت است. امنیت غذایی برای برنامهریزی درازمدت یک کشور امری ضروری است و شامل تصمیمگیریها و سیاستگذاری ملی در توسعه زیرساختها و روابط بینالملل میگردد. کشورها برای بالا بردن امنیت مواد غذایی خود متناسب با شرایط داخلی و روابط خارجی تصمیمگیری میکنند که این را ممکن است از طریق تلاش برای خودکفایی در محصولات کشاورزی و یا از طریق ترکیبی از تولیدات داخل و واردات مواد غذایی به دست آید. به عنوان مثال آمریکا، چین و هند برای تامین امنیت غذایی خود سعی میکنند که در تولید محصولات کشاورزی خودکفا شوند. وسعت بسیار زیاد این دو کشور و تنوع اقلیمی و اجتماعی و نیز سایر ظرفیتهای گسترده این دو کشور در ارائه این سیاست دخیل است.
اساساً کشورهای در حال توسعه، به وجه کمی امنیت غذایی بیش از بحث کیفی آن توجه دارند در حالی که در بازارهای مواد غذایی مشابه آنها همچون اروپا، آمریکا و ژاپن بیشتر نگران امنیت( سالم بودن) واردات مواد غذایی به جای خودکفایی آن میباشند. (WWC. 2004) اکنون به بحث امنیت آبی برمیگردیم. ناامنی آبی، میتواند ملهم از عملکرد انسانی باشد. عملکردی که در آن بدون توجه به ظرفیتهای اکولوژیک یک سرزمین سیاستهای کلانی را بر اساس انتزاعات ایدئولوژیک حاکم نماییم. برای نمونه افزایش جمعیت و تاکید مداوم بر خودکفایی کشاورزی. نتیجه چنین امری، در کوتاه مدت، امنیت غذایی و در بلندمدت ناامنی غذایی و آبی به شکل توامان است. بهترین سیاستگذاری در این زمینه، وضع برنامههایی است که در آن بدون آسیب به منابع آبی موجود، حداکثر بهرهبرداری از منابع مصرفی در جهت تامین منابع غذایی محقق گردد. توجه به این دو مفهوم از این جهت دارای اهمیت است که در کشور ما، یکی از عمدهترین برنامهها دخیل در بحران آب، یعنی خودکفایی کشاورزی، اساساً در ارتباطی تنگاتنگ با مفهوم امنیت غذایی و به عبارتی، یک تیپ از آن است.
http://yon.ir/yPohp