شيوهی رفتار اعضاي خانواده و جامعه با کودک ناشنوا، در رشد عاطفي، سازگاري اجتماعي، آمادگي آموزش مهارت هاي زباني و تحصيل او بسيار مهم و تعيين کننده است.
به مناسبت سیام سپتامبر، روز جهانی ناشنوایان
جامعه، خانواده و کودک ناشنوا
شيوهی رفتار اعضاي خانواده و جامعه با کودک ناشنوا، در رشد عاطفي، سازگاري اجتماعي، آمادگي آموزش مهارت هاي زباني و تحصيل او بسيار مهم و تعيين کننده است.
خانواده و اجتماع، با پذيرش واقع بينانه مشکل فرد ناشنوا بايد در راه پرورش استعدادها و توانايي هاي او يارياش دهند. وضعيت مطلوب براي ناشنوا، استفاده از موقعيت هاي در دسترس افراد عادي است. وظيفه اصلي در تربيت کودک ناشنوا و کمک به رشد او، بر عهده خانواده است. بايد وضعيت واقعي کودک را پذيرفت و بهترين کار را براي کمک به وي انجام داد. پذيرش فرد ناشنوا از طرف خانواده، اجتماع و شناخت تفاوت هاي او و کنار آمدن با آن، نيازمند عشق، علاقه، صبر، حوصله و برخورد منطقي است.
موانع ارتباط اجتماعي ناشنوايان با جامعه
آيا تا کنون از خود پرسيدهايم که ارتباط موجود در جامعه، چه قدر صحيح و منطقي است که به ارتباط آسانتر با ناشنوايان بينجامد؟ مگر نه اين که يکي از مهم ترين اهداف آموزش ناشنوايان، اجتماعي کردن آن هاست؟ آيا به عنوان پدر و مادر ناشنوا، معلم ناشنوا، دوست ناشنوا يا عضوي از جامعه، با خود انديشيدهايم که آيا ناشنوايان به اين هدف دست يافتهاند و اگر نه، علت چيست؟ به يقين، يکي از عوامل دست نيافتن مربيان ناشنوا و نيز خود ناشنوايان به اين هدف، نقص ارتباطي موجود در رفتارهاست. بنابراين، نادرستي ارتباط ها، اجتماعي شدن ناشنوايان و به تبع آن، تعليم و تربيت آنان را خدشه دار ساخته است.
رفتارهاي ترحم آميز
يکي از موانع برقراري ارتباط ناشنوايان با جامعه، رفتارهاي ترحم آميز اطرافيان است. اگر چه در آموزههاي اخلاقي و ديني، درباره رعايت رحم و انصاف بسيار سفارش شده است، ولي بايد توجه داشت که رعايت عدالت حکم مي کند رفتارهاي ترحم آميز، به جا استفاده شود.
در بعد آموزشي نيز، ترحم بي مورد و بي اندازه، به مظلوم نمايي و افت تحصيلي ناشنوايان مي انجامد. اين رفتارها موجب مي شود فرد ناشنوا، خود را موجودي مستحق ترحم بداند. در نتيجه، نخستين مشکلي که ناشنوايان را تهديد مي کند، افسردگي و دوري کردن از جامعه است و دور شدن ناشنوا از جامعه، به فرآيند جامعه پذيري او آسيب جدي وارد مي کند.
زبان اشاره
سخن گفتن، يکي از ويژگي هاي ممتاز بشري است. انسان از راه سخن گفتن با ديگر افراد جامعه رابطه برقرار مي کند، مي فهمد و مي فهماند. ناشنوايان نيز مي کوشند به شيوهاي خاص با ديگران ارتباط برقرار کنند.
زبان اشاره، زبان ارتباط ناشنوايان است که سبب مي شود اين افراد با يکديگر و ديگران ارتباط برقرار کنند.
قانون مدني کشور ايران، در سال 1307 اين زبان را به عنوان وسيلهاي براي تفهيم و تفاهم به رسميت شناخت. نخستين کسي که زبان اشاره را در ايران به وجود آورد، استاد «جبّار باغچه بان» بود. گفته مي شود زبان اشاره، از زمان بقراط حکيم براي ناشنوايان مرسوم بوده است.
دست هاي انسان
در باغچه زندگي نشسته بود و با دستان کوچکش چيزي مي کاشت. نگاهش کردم، حس اعتمادش با نگاهم برانگيخته شد و با چشمان معصومانهاش فهميد چه مي پرسم.
گفت: ستاره مي کارم.
دوباره نگاهش کردم، پاسخ داد: ميوه هاي ستارهام، خورشيد خواهد شد.
حس غريبي به من دست داد. چرا خورشيد؟
لبخندي زد و باز با همان نگاه پاسخ داد: تمام هستي با آب، خاک و خورشيد پيوندي زندگي بخش دارد. گل ها با خورشيد برمي خيزند.
پرسيدم: پرندگان؟
پاسخ داد: پرواز زيباست، من آواز آن ها را حس مي کنم...
و انسان؟
به زمين نگاه کرد و اين بار با انگشتان اشاره زبان گشود: ما که مي خواستيم زمين را آماده مهرباني کنيم، افسوس که خود نامهربان بوديم.
آري، او ناشنوا بود و براي ايجاد رابطه، از دست هايش استفاده مي کرد. همان گونه که تاريخ انسان انديشهورز، رابطهاي ناگسستني با دست هاي انسان دارد.
ورزش و ناشنوايان
ورزش، عامل سلامت جسم و روح انسان است. از اين رو، تفاوتي ميان شنوايان و ناشنوايان در حفظ نيروي نشاط و سلامت نيست. بنابراين، براي تقويت روحيه ناشنوايان و مشارکت بيشتر آنان در جامعه، ورزش ناشنوايان در جهان پايهگذاري شد. فدراسيون جهاني ناشنوايان، در سال 1924 تأسيس گرديد.
در حال حاضر، 84 کشور جهان در اين فدراسيون عضويت دارند. در ايران نيز، فدراسيون ورزش ناشنوايان، از سال 1344 فعاليت خود را آغاز کرد و در سال 1957، به عضويت فدراسيون جهاني ناشنوايان درآمد. ناشنوايان نيز همانند شنوايان، بيشتر رشته هاي ورزشي شرکت دارند و به موفقيت هاي فراواني رسيدهاند.
پرسيدم: پرندگان؟
پاسخ داد: پرواز زيباست، من آواز آن ها را حس مي کنم...
و انسان؟
به زمين نگاه کرد و اين بار با انگشتان اشاره زبان گشود: ما که مي خواستيم زمين را آماده مهرباني کنيم، افسوس که خود نامهربان بوديم.
سازمان رفاه ملي ناشنوايان
سازمان رفاه ملي ناشنوايان ايراني، سازماني وابسته به وزارت کار و امور اجتماعي است که در سال 1350 تأسيس شد. هدف از تشکيل اين سازمان، ايجاد هماهنگي ميان مؤسسات دولتي، غيردولتي و خيريه است. در برنامه اين سازمان، پيش گيري، درمان، آموزش و هم چنين تأمين اشتغال و رفاه گروه ناشنوايان، نيمه شنوايان و کساني که مشکل گويايي دارند، قرار دارد. اين سازمان تلاش مي کند شخصيت اين افراد را پرورش دهد، آنان را با اجتماع سازگار کند و با به کار بردن روش هاي جديد، آن ها را براي خدمات گوناگون آماده سازد.
نخستین معلم ناشنوایان
استاد جبار باغچه بان(عسکرزاده) يکي از خادمان پر تلاش فرهنگ ايران و به معناي واقعي کلمه معلم بود.
زنده ياد باغچهبان در سال 1298 آموزگاري را آغاز کرد. وي نخستين مؤسس کودکستان ناشنوايان در تبريز بود. باغچهبان، اولين شخصي است که در ايران، آموزش شنيداري و ديداري را به دستگاه آموزش کشور وارد کرد و براي نخستين بار به فکر آموزش و تربيت کودکان ناشنوا افتاد.
او ابتدا با مخالفت هاي شديد وزارت فرهنگ وقت روبهرو شد، ولي با تلاش و پشتکار فراوان، در يک سال موفق شد به سه کودک ناشنوا، خواندن و نوشتن بياموزد. استاد باغچهبان، نخستين دبستان ناشنوايان را در چهار راه حسن آباد تهران، در خانهاي محقر تأسيس کرد.
برگرفته از:
همشهری آنلاین
|
|
|
|
|
|
PDF
|