جامعه ایران در وضعیتی به سر میبرد که به دلیل مصرف بیرویه منابع مادی و طبیعی در طول یکصد سال گذشته و نیز عدم شکلگیری نهادهای اجتماعی و سیاسی بالغ، و تضعیف گسترده بخش خصوصی در دهههای اخیر، آیندهای مبهم و نامشخص دارد.
همچنین، به علت شکافهای عمیق ایدئولوژیک در دهههای اخیر که به گسست تاریخی منجر شده است، جامعه ایران نمیتواند به تاریخ و تجربیات گذشتگان خود اتکا کند و از آنها به عنوان راهنمای حال و آینده استفاده نماید.
نظام تدبیر ناکارآمد و ورود جامعه به مرحله بیهنجاری (آنومی) که ناشی از همزمانی چند گذار تاریخی بزرگ در جامعه ایران است، همراه با کاهش و تخریب منابع مادی و طبیعی، ما را در آستانه بحرانهای عظیم اقتصادی، اجتماعی و سیاسی قرار داده است که عبور سالم از آنها نیازمند رفتارهای خردمندانه از سوی حکومت و جامعه است.
دیگر فرصت تکرار خطاهای تاریخی برای نظام تدبیر و جامعه ایران وجود ندارد. بنابراین، تنها با شکلگیری رفتارهای خردمندانه و اتخاذ تصمیمات عقلانی از سوی تمامی اطراف بازی سیاسی و اجتماعی در ایران میتوان امیدی به برونرفت از بنبستهای کنونی داشت.
در این شرایط، نیاز فوری به همکاری فرزانگان و نخبگان این سرزمین برای چارهاندیشی بحرانهای فرارسنده کشور احساس میشود. طرح «روایتنگاری توسعه ملی» با هدف همگرایی و همکاری نخبگان برای مقابله با این بحرانها آغاز شد. این طرح دو هدف اصلی را دنبال میکند:
نخست، فراهم کردن بستری برای گفتوگوی نزدیک و رودررو میان صاحبنظران و اندیشمندان کشور با تخصصهای مختلف در حوزه توسعه، و دوم، ایجاد آمادگیهای ذهنی و روانی برای همکاری عملی در مسائل و بحرانهای ملی.
امید است که این گفتوگوها منجر به کاهش «اختلال ارتباطی» بین صاحبنظران شود، گفتارهایی منظم در حوزه توسعه ملی شکل گیرد و در نهایت اسنادی تحت عنوان «روایت توسعه» استخراج شود.
کتاب روایت بایزید مردوخی شامل دیدگاههای او درباره مسأله توسعه در ایران است. به اعتقاد مردوخی، توسعه در تقاطع صنعت و زیستبوم رقم میخورد و اگر صنعتگران با حمایت سیاستگذاران به سمت استانهای محروم هدایت شوند، تحقق خواهد یافت.
تجربه زیسته مردوخی به عنوان یک کرد میهندوست، رویکرد منطقهمحور او را در برنامهریزی و توسعه تقویت کرده است. او تأکید دارد که تحقق آرمانهای توسعه نیازمند نظام تدبیری شایسته است، که در حال حاضر افراد بدون شایستگی لازم در رأس آن قرار دارند.
این کتاب به ارائه راهکارهایی برای ایجاد یک نظام تدبیر غیرمتمرکز و عادلانه میپردازد. توانمندسازی بازیگران منطقهای، آیندهپژوهی و فراهم آوردن زیرساختارهای آماری لازم برای آمایش سرزمین، بخشی از این راهکارها هستند.
مردوخی امیدوار است که سیاستمداران و اندیشمندان با علم و فلسفه سیاست، نهایتاً نظام تدبیر را سامان دهند. این کتاب زمینههای لازم برای تحقق چنین نظامی را شرح داده است و اکنون نوبت به عملگرایان است که این آرمانها را به واقعیت تبدیل کنند.